تو ، ای زندانی ِِ زندانِ غیبت
دعا کن سر رسد دوران غیبت
به آنهایی که مشتاق ظهورند
چو قرنی بگذرد هر آن غیبت
آیا حقیقتا غیبتش را حس می کنیم ؟ آیا به راستی در فراقش می سوزیم ؟ ایا آن هنگام که در آسایش و رفاه به سر می بریم ، چشمان قلبمان از ندیدنش می گریند یا فقط به زبان دعایش می کنیم؟
بیدار باش ! که همین یکی از بزرگترین آزمایش های دوران غیبت است . اگر هدف ما از زندگی ، فقط رسیدن به رفاه باشد ، نه خدا را شناخته ایم و نه پیغمبر و نه حجتش را.
گر ، از دوست، چشمت به احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بندِ دوست
بیایید لحظه ای به عقب برگردیم . تصور کنیم در زمان امام موسی بن جعفر (ع) زندگی می کنیم . او در زندان است ، وما با آسایش و رفاه به زندگی خود ادامه می دهیم. اگر چنین باشیم ، ناراحتی ایشان را فراموش کنیم و به زندگی راحت خود ادامه دهیم ، آیا حقیقتاً محبّ امام زمانمان ، حضرت موسی بن جعفر (ع) هستیم ؟ اگر به جای حجت خدا ، فرزندمان در زندان بود ، آیا بدین گونه رفتار می کردیم ؟
اینک عزیزی دیگر از تبار نور ، در زندان غیبت است، در حالی که ما به زندگی بی ارزش خود ادامه می دهیم و به آن ، دل خوش کرده ایم.
در خرابِ غفلت آبادیم ما
در خزانِ زندگی ، شادیم ما
از بهاران، غافلیم و دلخوشیم
همچنان بی حاصلیم و دلخوشیم
اینک کلید زندان غیبت این یکه تاز وادی نور در دست من توست . ای شیعه ی محب علی(ع) ، فرزند عزیز فاطمه (س) در زندان غیبت بی تاب و آزرده است. منو تو یکی از هزار علت غیبت آن بزرگواریم .
حضرت حجت بن الحسن عسگری (عج) می فرماید:
« اگر چنانچه شیعیان ما – که خداوند توفیق و طاعتشان دهد – در راه ایفای پیمانی که به عهده دارند همدل می شدند ، میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می گشت ، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما. پس ما را از ایشان دور نمی دارد ، مگر آن دسته از کردارهای آنان که ما را ناپسند و ناخوشایند است و از آنان روا نمی دانیم.(1)»
بار دیگر این کلمات را بخوانیم و بیندیشیم. برای نجات و رهایی ، راهی جز این اندیشه خالصانه پیش روی خود نداریم. پس چرا امروز و فردا می کنیم؟
منابع:
1- کلم? الامام المهدی ، ج 1 ، ص 201
برگرفته از کتاب درس نامه انتظار
...
|